حبیب ابن مظاهر(مُظهّر) اسدی: وی از اشراف، شجاعان و چهره های سرشناس کوفه از قبله بنی اسد است. رنگ رخسارش سرخ و سفید بود وی صحابی رسول خدا(صل الله علیه و آله) بوده و در زمان حکومت امام علی(علیه السلام) مقیم کوفه شد.در سه جنگ صفین و جمل و نهروان شرکت داشت.حبیب از اصحاب سرّ امیرالمومنین(علیه السلام) و از حاملان علم آن حضرت است و از واقعه کربلا مثل میثم تمار و رشید هجری باخبر بود.حبیب و مسلم ابن عوسجه روزها مخفی می شدند و شبها حرکت می کردند تا خود را به کربلا رساندند.حبیب در کربلا از امام(علیه السلام) خواست تا اجازه دهد طایفه بنی اسد را به کمک بطلبد.امام پذیرفت. 90 نفر به حبیب لبیک گفتند اما در راه کربلا با سپاه 400 نفره ازرق درگیر شدند، تعدادی از آنان شهید شدند و بقیه گریختند پس حبیب به تنهائی بسوی امام(علیه السلام) برگشت.حبیب در شب عاشورا بسیار شادمان بود و می گفت: به خدا قسم اگر فرمان امام نبود همین امشب به آنها حمله می کردم تا نفس را پاک و چشم را روشن می کردم.در شب عاشوراء حبیب و یاران امام(علیه السلام) برای تصلی دل زینب کبری(علیها سلام)درب خیمه جمع شدند و گفتند: ای حریم رسول الله! این شمشیرهای جوانان شماست که به غلاف نخواهد رفت تا این که گردن بدخواهان شما را بزند… زنان گریه کردند و گفتند: ای پاکان! از دختران رسول خدا(صل الله علیه و آله) و امیرالمومنین(علیه السلام) حمایت کنید. پس همگی گریستند گویا زمین با آنان می گریست.حبیب فرمانده چپ سپاه امام(علیه السلام) بود.


حبیب در میدان نبرد چنین رجز می خواند: من حبیبم و پدرم مظاهر پهلوان میدان نبرد و کارزار شعله ور گرچه گروه شما از ما فزونتر است اما ما حجتی والاتر و آشکارتر داریم. و اگر شما خائن به عهد خود هستید ولی ما وفادارتر از شما و شکیباتریم.


                                   


حبیب ابن مظاهر 62 نفر را کشت و سرانجام به دست بُدیل ابن صُریم به شهادت رسید. امام(علیه السلام) بالای سر او آمد و فرمود: خود و اصحابم را در نزد خدا احتساب می کنم و مرتب می فرمود: انا لله و انا الیه راجعون. و سپس فرمود: «لله درُک یا حبیب لقد کنت فاضلا تختم القرآن فی لیله واحده» یعنی آفرین بر تو ای حبیب تو مرد فاضلی بودی که یک شبه قرآن را ختم می نمودی.


منبع برای مطالعه بیشتر: کتاب یاران شیدای حسین ابن علی تالیف استاد مرتضی آقا تهرانی


منبع :پایگاه تحلیلی خبری صاحب نیوز